خاطرات ملیکا

دختری که به دنبال هدفش میگشت...

خاطرات ملیکا

دختری که به دنبال هدفش میگشت...

آخرین نظرات

30 حقیقت من :

1.اسمم ملیکاست.متولد 2 بهمن 1374 ام.ساعت 10 صبح در مشهد به دنیا اومدم و همچنان ساکن مشهدم.
2.بابام میخواست اسممو بزاره ساناز...اما یهویی تو راه نظرش عوض شد و اسم پیشنهادی داییم رو روم گذاشت.
3.از 3 سالگی سواد داشتم و کلی کتاب میخوندم.7 سالگی یک کتاب نوشتم و چاپ کردم (کتاب 10 صفحه ای )
4.آدم خیلی خجالتی ای هستم و روابط اجتماعی داغونی دارم.کلا با کسی حرف نمیزنم خیلی...
5.رابطه ی خیلی سردی با بابام دارم و رابطمون در حد سلام هست فقط و دیگر هیچ.
6.کلا از بچگی با خانواده ی بابام رفت و آمدی نداشتیم اصلا و من کلا عمو و عمه هام رو نمیشناسم و نمیدونم چند تا دختر/پسر عمه/عمو دارم!
7.کلا از بچگی تنها بودم همیشه و چون رفت و آمد با کسی نداشتیم منم تنها بزرگ شدم و همبازی ای نداشتم و تو مدرسه هم همیشه گوشه گیر بودم و خیلی با بچه ها نمیحرفیدم.
8.کلاس سوم تو مدرسه وقتی داشتم میرفتم تو حیاط یکی دویید و خورد به من و بینیم شکست و رفتم بیمارستان عمل.کلاس پنجم هم تو مدرسه پام گیر کرد زیر میله ی تاب دو نفره و شکست و گچ گرفتم...خلاصه همه جوره چوبشو خورم  به قول بابام شاخ درنیارم یه وقت 
9.تو بچگی اصلا اهل موسیقی نبودمو تا دوم راهنمایی هیچی گوش نمیدادم.دوم راهنمایی اولین گوشیم رو گرفتم و برای این که خالی نباشه از دوستم آهنگ گرفتم.اونجا بود ک تازه با دنیای موسیقی و مخصوصا آرش  آشنا شدم.
10.تا دوم دبیرستان من هیچگونه فیلمی ندیده بودم تاحالا و فقط و فقط انیمیشن میدیدم...تا این ک تو کلاس زبان میگفتند ک واس تقویت زبان باید فیلم ببینین و این حرفا.یکی از دوستام اونجا تو فلش برام فیلم ریخت و من اولین فیلممو دیدم و اونجا بود ک پا به دنیای سینما گذاشتم!و برای همینه ک من کلی فیلم مهم هست ک ندیدم!اولین فیلمی ک دیدم alice in wonderland بود و اولین سریالی ک دیدم teen wolf بود بعدشم the vampire diaries بود.
11.همیشه تاجایی ک بتونم به دوستام و تو دنیای مجازی دروغ نمیگم و متنفرم از دروغ و غیبت... تو خونه هم مصلحتی بعضی وقتا چرا چون لازم میشه گاهی اوقات ! ولی با دوستا اصلا!به هیچ وجه!
12.تا جایی ک میتونم به دوستام چه اینجا چه اونجا کمک میکنم و سعی میکنم دل کسی رو نشکونم!هر چقدر ک با دوستام خوبم با افراد خانواده خوب نیستم!کلا دوتا آدم مختلف هستیم اینجا و اونجا!
13.تو این چند سال اخیر بیشترین وزنی ک داشتم 82 بوده و کمترینش 63 ! الان 65 هستم تا تابستون احتمالا به 60 برسم!
14.از سوم راهنمایی پا به دنیای نت گزاشتم و از اول دبیرستان ک ای دی اس ال گرفتیم فیکس شد ...اوایل وبلاگ داشتم و از طریق وبلاگ ارتباط داشتم با دیگران.بعدشم به خاطر آرش ف ب ساختم.کلا زندگی من با نت رفتن و فیلم و سریال دیدن تغییر کرد!منی ک تا اول دبیرستان نماز و روزه کامل میخوندم و میگرفتم الان کلا عوض شدم و عقیدم کلا به همه چیز عوض شده!
15.هیچ ورزشی رو تا تهش نرفتم.کلا ورزش های بدمینتون بسکتبال فوتسال هندبال شنا ژیمناستیک رو تا حدودی بلدم(بعضیا کمتر بعضیا بیشتر).2 سال پیش 3 ترم گیتار  رفتم ولی به خاطر کنکور گذاشتمش کنار...2 3 سال دیگه که کنکورم تموم شد! ادامش میدم 
16.کل 3 سالِ آخر دبیرستان رشتم ریاضی بوده.پارسال آبان ماه بود ک بابام گف برو تجربی و ریاضی به دردت نمیخورهو آینده نداره.دارو بهتره برات و این حرفا.من اولش خیلی مخالفت کردم اما بالاخره راضی شدم  خودمم هنوز باورم نمیشه ک تجربی ای شدم!  
17.خودم عاشق خوانندگی و اسب سواری و تیر اندازی با کمان (سریال اررو) ام ولی تو هیچکدومش استعداد ندارم  
18.تنها حیوونی ک تو بچگی داشتم جوجه بوده.یک جوجه داشتم ک اینقدر عادتی بود ک نگو.هرجا میرفتم میومد دنبالم.بازی میکردیم باهم.تا این که مام گفت کثیف کاریه و مث بقیه ی جوجه هام داد به کارگرمون (کسی ک خودش جوجه برام میاورد) و سرنوشتش مث بقیه جوجه هام خورده شدن توسط گربه بود آخرین باری ک جوجه داشتم تو دوران راهنمایی بود ک 2 تا مامانم برام خرید.اولش فکر کردم اسباب بازیه  بعد رفتم 3 تا دیگه هم خودم خریدم! اوایل ک بچه بودند تو جعبه کفش میخوابوندمشون .یکیشون ک بیدار میشد 4 تای دیگه هم بیدار میشدند!خلاصه کلافم کرده بودند.تو اتاقم ول بودند کلا.بزرگتر ک شدند تو تراس اتاق مامانم میذاشتمشون ولی صبا میومدند تو خونه و تو اتاقم ولو میشدند!تا این ک به خاطر شلوغی بابام بردتشون و گفت داده به یکی بردتش روستا...در صورتی ک داده بود به یکی ک تو کوچه کناریمون بود...و من هر روز میدیدمشون ولی چون رنگشون سفید شده بود نمیدونستم جوجه های منند یک اردک هم یک هفته داشتم.کبوتر و مینا و مرغ عشق و ... هم بابام داشت.بعد از جوجه اولین حیوونی ک نگه داشتم همستر  بود ک 2 سال و 8 ماه داشتمش...
19.دوست دارم عضو انجمن حمایت از حیوانات بشم و تاجایی که در توانم باشه به حیوانات کمک کنم. 
20.کلا کارایی ک تو آینده دوست دارم انجام بدم اینا هستند ولی میدونم فقط بعضیاش عملی میشه  کلاس عکاسی/ام سی (رقص خیابونی)/دفاع شخصی/اسب سواری/تیر اندازی/خوانندگی/گیتار/پیانو....روبیک رو به صورت حرفه ای یادش بگیرم/کالکشن فیلم و سریال و کلا دیتا جمع کنم و اگه بشه یک فروشگاه فیلم و سریال اینترنتی بزنم :دی /دستبند بافی رو حرفه ای دنبال کنم/حیوون پروش بدم(فعلا همستر و شاید پرنده زینتی مث کاکاتیل)/حیوونایی ک میخوام نگه دارم سگ گربه ایگوانا کاکاتیل یا کاسکو همستر خوکچه یا خرگوش/یک سایت واسه طرفدارای آرش میخوام بزنم هروقت که وضعم اوکی بشه :دی/آخر از همه رشته ی دام پزشکی یا دارو سازی بخونم(آخرین چیزی ک بهش فکر میکنم بعد از اینا!)
21.معمولا روزای خوشی برای گذروندن نداشتم و طعم تفریح و خوش گذروندن رو به معنای واقعی نچشیدم!تنها جاهایی که بهم خوش گذشته سرزمین موج های آبی و شهر بازی بوده و دیگر هیچ!کلا تفریحاتم رو با سریال و فیلم دیدن و نت رفتم میگدرونم و اکثرا تو خونه ام و خیلی کم پیش میاد برم بیرون!
22.از آدم غیرتی اصلا خوشم نمیاد!و کلا روش غربی زیستن رو میپسندم!سعی میکنم تا جایی ک امکانش باشه ازدواج نکنم یا دیرتر ازدواج کنم که بتونم طعم آزادی رو بچشم!
23.از حشرات متنفرم.اصلا نمیتونم ببینمشون.هر جور حشره ای ببینم ازش دوری میکنم!از مورچه بزرگ گرفته و پروانه تا ...
24.کلا آدم ساده ایم و قرطی نیستم. تو خانوادمون هم حجابم کامل سرجاش بوده همیشه.
25.هیچ وقت تنهایی بیرون نرفتم!تنهایی سوار آژانس و اتوبوس نشدم!تا حالا با دوستم (تنها و بدون مامان!) نرفتم بیرون!تنهایی داخل مغازه نرفتم و خرید نکردم!
26.از بچگی خیلی باهوش بودم (باهوش و خنگ!)...مخصوصا هوش ریاضیم عالی بوده...تو ابتدایی همیشه ریاضیم 20 بوده...تو آزمونایی که میگرفتن ازمون (بیشتر بین دو شعبه ی مدرسمون) اول میشدم...آزمون تیزهوشان ورودی راهنمایی قسمت ریاضیش رو فقط 2 تا سوال نزدم!بقیش درست بود.ولی درسای حفظیم افتضاح بوده و هنوزم هست!هندسه دوم دبیرستان روهم همه ی امتحاناشو 20 میشدم .کلا آدم زرنگی بودم...درسام خوب بود اکثرا تا اول دبیرستان!بعدش ول کردم خودمو و داغون شدم (همشم به خاطر نت بود!)
27.ارزش یک حیوون به هیچ وجه برای من پایین تر از انسان نیست!و به نظرم بالاتر هم هست!اصلا پاکی حیوونا قابل مقایسه با انسان ها نیستند!
28.آدم با احساسی نیستم خیلی و یه نمه خشکم ..یا بهتره بگم احساسمو خیلی بروز نمیدم!
29.اصلنم تو درد و دل کردن وارد نیستم!ولی بازم با این وجود خیلی دلداری میدم دوستامو 
30.و در کلام آخر Music Only Arash ... کلا شخصی بهتر از آرش تو این دنیا ندیدم و نخواهم دید!حاظرم جونم رو هم فدایش کنم 

این وبلاگ رو برای به اشتراک گذاشتنِ خاطرات و اهدافم راه اندازی کردم.تمام تلاشم رو میکنم تا آخرین لحظه ی عمرم به نوشتن ادامه بدم!

امیدورم خوشتون بیاد :)

نظرات  (۳)

همیشه صفحه درباره من وبلاگها رو نگاه میکنم ولی هیچ کس هیچی ننوشته داخلشون
جالب بود
اما خب مورد 14 و 22 چرا؟!!!
پاسخ:
چه عجب یکی رفت درباره من رو خوند D:
چرا نداره دیگه...دیگه کار از کار گذشته خخخخ
ممنون بابت نظر :)

سلام

چه صداقتی ؛ آفرین

همیشه همینطوری بمون !
پاسخ:
سلام.مرسی
ممنون بابت نظرت :)
چه تفاهمی
پاسخ:
جدی؟ خیلی هم عالی :))

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">